
به گزارش سراج24؛ در عرصه سیاست بینالملل، دیپلماسی و گفتگوهای مستقیم بین دیپلماتها نقش کلیدی در تخفیف تنشها و راهحلهای مسالمتآمیز در بحرانهای منطقهای ایفا میکنند. در این راستا، دیدار اخیر میان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و کاجا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نماد تلاشهای جاری برای بازسازی و تداوم فعالیتهای دیپلماتیک است. این ملاقات در شرایطی انجام شد که اروپا خود درگیر بحرانهای چندگانهای است؛ از بیثباتی سیاسی، جریان مهاجرت، تا چالشهای امنیتی که همگی بر اولویتهای سیاست خارجی این نهاد تأثیر گذاشتهاند.
در این گزارش که اندیشکده CeSPI آن را در 25 ژوئن سال 2025 منتشر کرده است، پس از بررسی جزئیات این دیدار، تحلیلی بر پیامدهای دیپلماتیک آن ارائه شده است و ابعاد اجتماعی و فرهنگی این روند مورد بررسی قرار گرفته است. اندیشکده CeSPI، که مخفف «مرکز تحقیقات سیاستهای جهانی و استراتژیک » است، یکی از مراکز تحقیقاتی معتبر و مستقل در زمینه سیاستگذاری و مطالعات راهبردی در ایتالیاست. این اندیشکده در سالهای اخیر نقش مهمی در تحلیل و ارزیابی سیاستهای منطقهای و جهانی ایفا کرده است و بهطور خاص بر موضوعات مرتبط با سیاستهای خارجی، امنیت بینالمللی، بحرانهای منطقهای و روابط میاندولتی تمرکز دارد. در نتیجه میتوان گفت، هدف از ارزیابی منتشرشده توسط این اندیشکده نیز، درک بهتر نقش اروپا در منطقه و چگونگی توازن سیاست خارجی آن با توجه به تحولات منطقهای و جهانی است.
جزئیات دیدار و اهداف دیپلماتیک
در این نشست، دیپلماتهای ارشد سعی کردند راههایی نوین برای ازسرگیری گفتوگوهای دیپلماتیک و خروج از وضعیت حاشیهای که اروپا مدت زیادی در آن محصور شده است، بیابند. این تلاش در شرایطی صورت میگیرد که بحرانهای جاری در منطقه و بیثباتیهای سیاسی کنونی، نیازمند رویکردهای چندجانبه و بلندمدت است.
درعینحال، هدف اصلی این دیدار، کاهش تنشها، اعتمادسازی منطقهای و تقویت نقش اروپا بهعنوان یک بازیگر اصولمند در فرایندهای صلح و امنیت است. گرچه تاریخچه مذاکرات نشان داده است که این مسیر نیازمند زمان و پشتکار است، اما نوع نگاه و رویکرد جدید نشانگر تمایل بروکسل به بهرهگیری از ابزار دیپلماسی فعال است.
تحلیل دیپلماتیک و سیاست خارجی اروپا
در جدیدترین نگاشت سیاستی مرکز پژوهشی آرا آمده است که مواضع اعلام شده از سوی اتحادیه اروپا در این دوره، بر پایه اصول حمایت از امنیت اسرائیل و هشدار نسبت به خطرات ایران برای منطقه استوار است. اما در مقابل، تعریف نقش ایران در بیثباتی منطقه، همچنان محل مناقشه باقی میماند؛ اروپا ایران را منبع بیثباتی و تروریسم میداند و این دیدگاه، تفاوت چشمگیری با رویکردهای منطقهای و جهانی دارد که ممکن است به تعویق در رسیدن به راهحلهای جامع و پایدار منجر شود.
از طرف دیگر، بحرانهای جاری و تنشهای منطقهای، اروپا را در وضعیت چندپاره قرار داده است؛ این چندپارگی، نه صرفاً نشانگر ضعف سیاستگذاری است، بلکه نمادی از اختلافنظرهای داخلی و نگاههای متفاوت کشورهای عضو است. این واقعیت، همزمان نشان میدهد که اروپا باید بهسوی ایجاد سیاستگذاری منسجم و هماهنگ حرکت کند؛ چرا که در غیاب همگرایی، نقش آن در منطقه کمرنگتر خواهد شد و فرصتهای اثرگذاری از دست میرود.
ابعاد اجتماعی و فرهنگی بحرانها
در سطح اجتماعی، این مناقشات و بحرانها تأثیر مستقیم بر جوامع اروپایی دارند. نارضایتی، نگرانیهای امنیتی و احساس بیثباتی، در میان گروههای مختلف جامعه، استرس و اضطراب عمومی را تقویت میکند. بهویژه در میان جوامع مهاجر، نسلهای دوم و سوم مهاجران خاورمیانهای، این تنشها میتواند احساسات ضد غربی و انزوا را افزایش دهد و تفاوتپذیری فرهنگی و هویت دریافت شده را گستردهتر کند.
از نظر فرهنگی، این بحرانها به پیوندهای فرهنگی و هویتی میان جوامع اروپایی و منطقه خاورمیانه آسیب میزنند. احساسات منفی، تبعیض و نگرانی نسبت به حضور و فعالیتهای اقلیتهای منطقه، زمینهساز تنشهای اجتماعی و فرهنگی است؛ لذا، مدیریت مؤثر این بحرانها نیازمند درک، همدلی و ترویج گفتگوهای فرهنگی است که بتواند تفاوتها را در قالب هویت مشترک و احترام متقابل تقویت کند.
تمرکز بر ضرورت فهم عمیق ابعاد فرهنگی و اجتماعی در سیاستگذاری
یکی از نقاط ضعف عمده سیاستگذاریهای منطقهای و جهانی، نادیدهگرفتن ابعاد فرهنگی و اجتماعی است. درک درست از ساختارهای اجتماعی، ارزشها، باورها و هویتهای فرهنگی، برای هرگونه اقدام در عرصه دیپلماتیک حیاتی است. بیتوجهی به این ابعاد میتواند منجر به شکست راهحلهای سیاسی و تشدید تنشها شود.
بنابراین، اصلاح سیاستهای خارجی باید با ملاحظات فرهنگی، هویتی و اجتماعی صورت گیرد. این رویکرد، نهتنها به ایجاد اعتماد و همبستگی در میان گروههای متنوع کمک میکند، بلکه میتواند پایهای محکم برای ثبات و امنیت پایدار در منطقه باشد. همچنین، استراتژیهای فرهنگی و آموزشی، باید نقش مؤثری در کاهش سوءتفاهمها و تنشها ایفا کنند و جوامع را به سمت تفاهمپذیری، همزیستی و همافزایی سوق دهند.
نتیجهگیری و چشمانداز آینده
دیدار عراقچی و کالاس نماد تمایل قوی اروپا برای احیا و بازیابی نقش فعال و تأثیرگذار خود در معادلات منطقهای است. هرچند این تلاش نشانگر انگیزه و ارادهای جدی برای گسترش دیپلماسی و کاهش تنشهاست، اما واقعیت این است که قاره سبز هنوز با چالشهای داخلی و خارجی مهمی دستوپنجه نرم میکند. تمرکز بروکسل در حال حاضر بیشتر بر مدیریت بحرانهای منطقهای، بهویژه در باب ایران و اسرائیل است، اما نباید فراموش کرد که ابهام و ضعف در سیاستگذاری داخلی ممکن است فرصتهای جهانیشدن این کشور را به خطر اندازد.
در مسیر آینده، اروپا باید نگاه واقعبینانهتری نسبت به وضعیت درون مرزهای خودش داشته باشد. مشکلاتی مانند نابرابریهای اقتصادی، بحرانهای مهاجرتی، تنشهای فرهنگی و بحرانهای اجتماعی، تأثیر عمیقی بر پایداری و قدرت این بلوک در عرصه جهانی دارند؛ بنابراین، تنها تمرکز بر بحرانهای منطقهای و تمرکز بر تأثیرگذاری در آنها کافی نیست؛ چراکه بیتوجهی به مسائل داخلی، فرایندهای خارجی را ناقص و ناپایدار میکند. اروپا نیازمند سیاستگذاریهایی است که هم توان دیپلماتیک و هم استحکام اقتصادی و اجتماعی را در کنار هم حفظ کند و این امر تنها از طریق توازن برقرارکردن میان ارزشهای انسانی، حقوق بشر و توسعه اقتصادی ممکن است.
در قالب چشمانداز، باید گفت که آینده اروپا وابسته است به نگاهی همسویی که بتواند هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی را در مسیر همگرا قرار دهد. اگر اروپاییها بتوانند بر اصول انسانی و عدالت در تصمیمگیریهای خود پافشاری کنند و از سیاستهای بازنگری شده و انعطافپذیر بهرهمند شوند، در مواقع مقتضی میتوانند در بحرانهای منطقهای حضور مثبت و اثرگذاری داشته باشند. در مقابل، در صورت بیتوجهی و نخوت، نقش این قاره در منطقه بیشتر بهصورت سطحی و وابسته باقی میماند.
در نهایت، باید بهخاطر داشت که هر چه در داخل اروپا میگذرد، بیتردید بر جایگاه این قاره در عرصه جهانی تأثیرگذار است. ثبات داخلی، رفاه اجتماعی و توسعه پایدار، مهمترین عوامل هستند که قدر و قدرت اروپاییها را در تعادل نگه میدارند؛ بنابراین، ترکیب همزمان سیاستگذاری داخلی و منطقهای، کلید برقراری تعادل بین نقش سازنده در صحنه جهانی و حفظ یکپارچگی و انسجام در درون کشور است.